۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

سمندر

با همه ی وجود احساس می کنم یک سمندرم.
دلم می خواد برم بیابون، یا کوه های کم ارتفاع کویری، یه دونه شون رو پیدا کنم و با همه ی وجود بغلش کنم. دلم می خواد بهش بگم چقدر می فهممش و چقدر احساس یگانگی دارم باهاش.
و ازش بخوام بهم یاد بده وقتی حس ناامنی دارم، چطوری باید استتار کنم.

هیچ نظری موجود نیست: