۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

فالگیر تبتی پیر

برخیز فالگیر تبتی پیر
از فلات من، تا فلات تو فاصله یک نفس است
در سینه حبسش کن
روحم را در آغوش بگیر و
پرواز کن

برخیز فالگیر تبتی پیر
چشمانت را به کف دست راستم بدوز
و سرنوشتم را بر فراز بلندترین ستیغ هیمالایا هجی کن

برخیز فالگیر تبتی پیر
قاف در برابر لرزش صدایت قافیه می بازد
نامم در آوازهای محلی سرزمینت تکرار می شود
و زنان دیارت هر شب
قصه ی عشقمان را در گوش کودکانشان لالایی می کنند

برخیز فالگیر تبتی پیر
رویای پروانه در پیله تعبیر نمی شود

هیچ نظری موجود نیست: